بی معنانویسی

_ بربری فرار کرد.

_ سنگ پا خوابید.

_ دوش شام خورد.

_لوستر فریاد زنان آمدند.

_ جغجغه ترمز کرد.

_ دیروز فرش تبریز با کاشان برای مصاحبه به شرکت آمده بودند.

_ بلوزی آستینش را جوید.

_ شلوارها در تنیس مدال طلا را از آن خود کردند.

_ طلا وبرنز با نقره دعوا کردند.

_ پرده ی مخمل لبتاب را درست کرد.

_ کباب در حمام لباسش را شست.

_ چرخ گوشت با شوفاژ ازدواج کرد.

_ براده های چوب در کنکور شرکت کردند.

_ زنجیرها در گرمای آفتاب کار می‌کردند و عرق می‌ریختند.

_ مردی با شلنگ دعوا کرد.

_ اتوبوس غذا پخت.

_ شهری از کشوری طلاق گرفت.

_ پنبه خودکشی کرد.

_ سنگک لواش را پاره کرد.

_ آدامسی در مسابقه ی دوچرخه سواری پرواز کرد.

_ بندر در دریا غرق شد.

_ تفکری در باتلاق فرو رفت.

_ جاجیم زهره ترک شد.

_ بخاری بخار شد.

_ تنور در تنور بندری میزد.

_ بستنی ای بستنی ای را خورد.

_ خودکاری توسط جوهر کشته شد.

_ سرخپوست ها میلیاردر می‌شوند.

_ تندرستی در مزایده برنده شد.

_ جنس ابریشم در جنگ با اتو باخت.

_ طراح ها بسته بندی شدند.

_ بوتیک ها سیب زمینی خرد کردند.

_ آیا زعفران سوار قطار شد؟

_ شماره ی پرواز ببر خزنده چه بود؟

_ برودت هوا پخته ها را قورباغه میکند.

_ بنز شکم پرست شد.

_ جغد بستنی لیس زد.

_ شعرش از گرما خفه شد.

_ سطل آشغال در فدراسیون جایزه گرفت.

_ گوشت بوفالو خیره به غذایش نگریست.

_ قندها را شست.

_ جاروبرقی وسواس کلمه گرفت

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

4 پاسخ

  1. جالب بود نداجون. یاد تمرین‌های استاد کلانتری افتادم که میگن بنویسید مثلا ۱۰۰ جمله و لزوما نباید بهم ربط داشته باشن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط