این متن درحال بروز شدنست
کلمات: عادت. صورت. صنم.صبر. نابود.قالب.کران.دریا.شهر. فیلسوف. نخست.شروع.شکیبا.جستن.رها.مهد تمدن. سلیس.رفتار. کاشتن. قلب. اگرها.تگرگ.میش.صلیب. ابر. مانا. جهد.جهل.آگاه.زیور. ماندگاری.هل هدایت. نسیم.صبوری. دلرحم.خلق. نور.جوشن.درمانده.حاتم.صائب. شاعر.فربه.بهره.بستنی. شنیدنی. ماندنی. خواندنی.حسرت.دل آرام. برخورد.مثبت. ساده.بهره وری.
عادت: ۱_ من عادت مفیدی را در خود میسازم تا دنیایم رابسازم.
۲_ عادت را دست کم نگیریم.
۳_ عادتی را بهر یک عادت بساز کز برایش توتوانی از جان گذشت.
۴_عادت را من یک یک حکایتهای ظروزگارم یافتم.
آخرین نظرات: