درسال۱۴۰۲ در وبینار ساعت ۱۸ چه اتفاقی می افتد..‌( بروز میشود)

گزارش روزهای:

،۱،۲،۳،۴،۵،۶،۷،۸

فروردین۱۴۰۲

روزهای سال۱۴۰۲ اعلام شد ومن خوشحال شدم. خوشحال از برقراری وبینار در عید… وبینار ساعت ۱۸ برای من حکم تفریحی ست که خودم خودم را به آن دعوت کرده‌ام.  امسال برای رسیدن به برنامه هایی که برای خودم برای تغییر سبک زندگیم درنظر دارم برنامه های زیادی چیده ام. ابتدا به یک برنامه که ساعت آن ثابت مانده است اشاره می‌کنم. بعد از یک روز کار و اندکی خستگی شنیدن صدای موزیک آغاز وبینار برای من، تداعی کننده شروع برنامه کودک، در دهه ۶۰ بود. صدای موزیکی روح بخش، که خستگی را از تنم سترد. با سلام وتبریک مجدد سال نو توسط استاد کلانتری وبینار آغاز شد. آهنگ زیبایی که لبخند را بر صورت  زیبای هرکدام از بچه ها حک میکرد. هیچ وقت فکر نمیکردم انتشار در سایت، به اولویت کاری من بدل شود.

امروز روز دوم سال ۱۴۰۲ میباشد واین سومین مطلبی هست که از آغاز سال نوشته ام. خودم از خود راضیم وهمین لبخندی که حکایت از نشاط درونم دارد مرا کافیست و لذتی شگرف را مهمان  قلب وروحم کرده است.

روز اول:موضوع مورد بحث  ما درباره ی بداهه نویسی  بود که استاد ازاهمیت آن صحبت کرد و برایمان از قصه گویی وشادباش نوشتن ها سخن  گفت. از روی کتابی شروع به خواندن کرد که برایتان نامش را مینویسم.

 

روز دوم:  درباره ی کتاب روانشناسی صحبت کرد که بیانگر اهمیت این را بیان می‌کرد که گاهی لازمست خود را از دید یک ناظر ببینیم وکارمان را تحلیل کنیم.درباره ی کتاب بازی‌ها اثر اریک برن صحبت کرد ودرباره ی نقش هایی که ما برای زندگی گه گاهی لباسش را به تن میکنیم صحبت کرد وصبورییشان در پاسخگویی  به بچه ها برایم ستودنی  بود. از این سخن گفت که سوال وپرسش هر شخصی نمادی از شخصیت اوست. باید یادگیرنده باشیم وخوب به مباحث ونکاتی که توضیح داده می‌شود گوش دهیم تا با شنونده بودن، شنونده شدن را بیاموزیم وبتوانیم یک یاد گیرنده خوب باشیم. این جمله برایم آشنا بود. گاهی احساس میکنم استاد کتابهای روانشناسی را چون من  وشاید بیشتر خوانده که اینقدر  زیبا در باره ی این حیطه صحبت می‌کند. واقعن برای خودم خوشحالم چون با دوستانی_ بواسطه ی نوشتن_ آشنا شدم که مسیرم را تغییر دادند.

امروز درباره‌ی کتاب زیر صحبت شد.

 

درباره ی این کتاب ها به طور مختصر مینویسم.

کتاب درباره خاطره نویسی واهمیت آن است. بین دلنوشته ویادداشت نویسی فاصله بسیار. دلنوشته به گذشته برمی‌گردد ویادداشت نویسی به خاطرات امروز ما اشاره می‌کند.

با خواندن کتاب لحظات خوبی برای شما آرزومندم.

ساعت انتشار: ۲۲:۲۲دقیقه پنجشنبه سوم فروردین ۱۴۰۱

 

روزسوم:وبینار نداشتیم.

روزچهارم: وبینار نداشتیم.

 

روز پنجم: امروز وبینار حول محور گاه شمار روزانه بود واستاد درباره نوشتن کارهای روزانه که نوعی یادداشت برداری محسوب می‌شود صحبت کردند. یکی از بچه ها سوالی پرسید و بحث پیرامون  آن مسئله ای چرخید که  ارزش گذاری بود. یکی از خصوصیات خوبی که استاد کلانتری دارند اینست که اگر، درباره ی مسئله ای صحبت شود که ارزش بحث کردن ونظر سنجی بحث ها را داشته باشد مضایقه نمی‌کنند.                      درباره این پرسیدند  که:

درباره ی این کتاب  در کانال مطلبی دیدم وگفتم برایتان بگذارم تا استفاده کنید.

که دراین تصویر به  خوبی می‌بینید. درباره ی ارزش خلق کردن صحبت کردند وگفتند که کمک کردن به هر شخصی می‌تواند خلق یک ارزش باشد. همدلی، همفکری، حتا نوشتن می‌تواند خلق ارزش باشد. پیشنهاد کردند که ما از سایت رضا بابایی،دیدن کنیم ومطلب سفینه را مطالعه کنیم.

( درجایی از جناب منوچهر انور هم سخنی گفته شد.  باخودم گفتم شاید نامشان سبب شود  کنجکاوی ما تحریک شود تا نامشان را سرچ کنیم ….). درباره ی ساده وپرمایه نوشتن صحبت شد. گفتند که؛مراقب نثر نوشتاری خود باشیم. بصورت کتابی بنویسیم نه محاوره ای. گفتارمان با نوشتار باید همخوانی داشته باشد. البته منظورم کتابی نوشتن بود.

پنجم فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۳۴،شنبه

 

 

روز ششم: دروبینار امروز استاد درباره چند نکته مهم صحبت کردند. یکی از سوالاتشان این بود که دوست داشتید جای کدام یک از مفاخر که فوت شده اند بودید؟ چخوف.امیرکبیر.داریوش ویا…‌    بچه ها در کامنت جواب را می‌نوشتند وکلاس بیشتر شبیه کلاس حضوری بود.                      یک سوال دیگر استاد این بود که دوست داشتید به کجا سفر میکردید؟کیش،شمال،مشهد،هلند و…           سوال دیگر این بود که دوست داشتید کدام اثر هنری یا کتاب یا نقاشی بنام شما بود؟گلستان، باغ آلبالو…‌                                         آیا امسال به مسافرت رفته اید؟        تا پایان سال اگر چه کاری انجام بدهید سال را بخوبی به پایان رسانده اید؟یک هدف واضح ومشخص را با عدد مشخص کنید و ریز خواسته هایتان را بنویسید.

درون گرا هستید یا برون گرا؟ اگر میانه هستید انتخاب کنید به کدام نزدیکترید.

هرروز از خودتان بپرسید من چه اشتباهی مرتکب می شوم؟ یا چه کاراشتباهی زندگی مرا تحت تاثیر  قرار داده است؟

درباره ی ارتباط واهمیت آن صحبت کردند.

درباره ی مسائل مختلفی صحبت کردند واین وبینار یک کلاس حضوری برای من بود.

احساسی که در کلاس مشهود بود بیانگر لطف و ارتباطی بود که بچه ها با استاد داشتند. لبخند پرمهرشان تجلی الطاف بی نظیرشان بود.

امروز من همچون روزهای دیگر از  وبینار آموختم. وبیناری که حضور درآن برای همه دوست داشتنیست.

۱۹:۴۱روز یکشنبه،۶ فروردین ۱۴۰۲

 

روز هفتم: امروز سر وبینار بعلت  مهمان داشتن دیر رسیدم. ساعت ۱۸:۰۸بود که با دیدن ساعت چنان جیغی زدم که خواهرزاده م گفت: خاله چی شده؟ خوبی؟…اوهم متوجه اهمیت وبینارها برای من شده بود. بعلت دیر رسیدن به من اجازه داد کمی برای نوشتم در سایت اختصاص بدهم. استاد درمورد اهمیت رابطه با کتاب صحبت کردند و در مورد  ارتباط من با کتاب یا ارتباط تک تک افراد باکتاب صحبت کردند. مثلن وقتی به کتاب فروشی یا لوازم التحریر فروشی میروید وچشمتا  وچشمتان به کتاب می افتد چه میکنید؟ من خودم بعلت  وسوسه نشدن برای نخریدن کتاب، زیاد به سمت قفسه ها نمیروم . برای من خواندن کتاب مهمتر از خریدن آن میباشد‌. هر چند خریدن کتاب هم عالمی دیگر دارد. امروز سر این صحبت شد که ارتباط شما با نویسندگان مختلف چگونه است؟ روی برچسب نگذاشتن روی کتابها صحبت کردند. مثل کتابهای زرد..‌ درباره ی این صحبت کردند که خودشان کتابهای معماری را مطالعه می‌کنند و از نحوه نگارششان استفاده می‌کنند.

اینکار استاد برای من دلپذیر بود. خودمن از خواندن کتاب‌های معماری مثل سبک شناسی وحید قبادیان وکتاب م معماری معاصر وحس وحدت اصول نگارشی جدیدی یاد گرفته ام. برای من جالب بود که استاد کلانتری محترم به این نکات هم، اشاره کردند.

امروز با مهمان خودم وبینار را گوش کردم.

کتابخوان کسی نیست که روزی ۵ ساعت کتاب می‌خواند بلکه کسیست که مفید کتاب می‌خواند.

کتاب خواندن وارتباط با کتاب نکته مهمیست. زیرا هر لحظه با یادگیری  از مطالب کتاب، می‌توانیم بر دانش خود بیفزاییم.

 

ساعت۲۲:۴۸دوشنبه ۷فروردین ۱۴۰۲

روز هشتم: امروز در وبینار ساعت ۱۸ درباره ی اهمیت انتشار صحبت شد. به رغم مشغله ای که استاد عزیز داشتند ولی  وبینار را برگذار  کردند  وبا این کارشان به همه تعهد  کاری دربرابر کارها وعادت کوچک را به ما یاد دادند. برای من این کار استاد بسیار ارزشمند بود. با اینکه در حال برگذاری کلاس مستر کلاس داستان کوتاه بودند ولی دست از انجام عادتهای مفید ومثبتشون برنداشتند وکلاس ووبینار را برگذار کردند.در گوشه ای از صحبت‌های استاد از نظم شخصی صحبت شد واشاره ای جزئی به نوشتن کردند وفرمودند  به هنگام نوشتن وانتشار مطالب،  ذهنمان بروزرسانی می‌شود وبا درمیان گذاشتن دریچه ای از تفکراتشان اتاق ذهنمان آب وجارو می‌شود ویک اتاق تمیز ومرتب خواهیم داشت که هر کسی می‌تواند از زیبایی وتمیز این اتاق لذت ببرد واز پنجره آن   به مناظر زیبای درپیش رویمان نگاهی بیندازد. بنظر شما اتاق ذهنتان مرتب است یا نامرتب؟ اگر نامرتبست ایرادی ندارد با نوشتن خود را موظف کنید تا سرمایه معنوی خود را افزایش دهید. نوشته ها ومقالات شما درحکم سرمایه های معنوی شما هستند که با انتشارشان میتوانید به بهبود وتحکیم رسانه هایتان کمک کنید.

ساعت۱۸:۳۷سه شنبه،۸ فروردین۱۴۰۲

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط