یوحنا ومسیح


یوحنا چمدان به دست، در حالیکه میدوید آخرین لقمه ساندویچ کالباسش را در دهانش چپاند وبه طرف مسیح رفت.
مسیح رو به یوحنا کرد وگفت: من ساندویچم را در هواپیما میخورم وساندویچ را در کوله اش گذاشت.
در ارتفاع که بودند مسیح گفت: تو مطمئنی مادرم به پاریس رفته است؟
یوحنا گفت: خودش به من گفت برای کریسمس باید در پاریس باشد…
مسیح غیرتی شد وگفت بدون اطلاع من چرا برای او بلیط میگیری؟
یوحنا لبخندی زد وگفت:برای تولد مسیحی دیگر اجازه خدا لازمست نه تو…

۲۴تیر شنبه ساعت ۲۰:۴۹ سال ۱۴۰۲

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط