شعرهای من
شعرهای من

شروع من…

شروع من، از تو بود شروع تو ، از که بود؟ مگر من با زایش لبخندی درقلبت گام مگذاردم؟ به من بگو شروع تو از

ادامه مطلب »
شعرهای من

نشسته ام…

نشسته ام به نگاه کنج اقاقیها روی تخته ی چوبی ساده در چمن های نگاهی پر شور در تمنای هوایی تازه میکنم آغازی من به

ادامه مطلب »
شعرهای من

قاصدک صبر بکن

قاصدک صبر بکن خبری در راهست خبری بهر دلی خسته وزار خبری رقص کنان در راهست قاصدک صبر بکن کودکی غم به نگاهش ریخت اشک

ادامه مطلب »
شعرهای من

اندکی آهسته پلک بزن…

اندکی آهسته پلک بزن ؛ کم..  کَمَکی قدم بزن بُگذار مژگانت، این تاک های رَوَنده مرا  در قلبت به اسیری برند زنجیر بزن بر بدنم،

ادامه مطلب »
شعرهای من

مگه تو مثل من عاشقی؟؟؟

  مگه تو مثل من عاشقی؟ چرا موهاتو افشون میکنی؟ ستاره ها رو حیرون میکنی؟ چرا چشاتو هی ریز میکنی..؟ هیچ میدونی با لبات، دنیا

ادامه مطلب »
شعرهای من

تا دل به مهرت دادم….

تا دل به مهرت دادم، بر من جفا نمودی تا کی اسیر کویت؟تو همدمم نگشتی. در کوچه وخیابان، روزی گذر بکردم تو در کناری جَستی،

ادامه مطلب »
شعرهای من

عشق یعنی…‌

عشق یعنی گِل را.. گُل بکنی عشق یعنی مشکلی حل بکنی عشق، یعنی صدای هر طپش نبض دیدارت را، تو مشکل بکنی عشق، یعنی محبت

ادامه مطلب »