شروع من…
شروع من، از تو بود شروع تو ، از که بود؟ مگر من با زایش لبخندی درقلبت گام مگذاردم؟ به من بگو شروع تو از
شروع من، از تو بود شروع تو ، از که بود؟ مگر من با زایش لبخندی درقلبت گام مگذاردم؟ به من بگو شروع تو از
نشسته ام به نگاه کنج اقاقیها روی تخته ی چوبی ساده در چمن های نگاهی پر شور در تمنای هوایی تازه میکنم آغازی من به
قاصدک صبر بکن خبری در راهست خبری بهر دلی خسته وزار خبری رقص کنان در راهست قاصدک صبر بکن کودکی غم به نگاهش ریخت اشک
درد شعر و شاعری را به تمنای نگاهی باخت عاشق شد و دلش رنگ بباخت بهر یک مردم چشمی نه به سیمین نه فروغ ونه
اندکی آهسته پلک بزن ؛ کم.. کَمَکی قدم بزن بُگذار مژگانت، این تاک های رَوَنده مرا در قلبت به اسیری برند زنجیر بزن بر بدنم،
مگه تو مثل من عاشقی؟ چرا موهاتو افشون میکنی؟ ستاره ها رو حیرون میکنی؟ چرا چشاتو هی ریز میکنی..؟ هیچ میدونی با لبات، دنیا
تا دل به مهرت دادم، بر من جفا نمودی تا کی اسیر کویت؟تو همدمم نگشتی. در کوچه وخیابان، روزی گذر بکردم تو در کناری جَستی،
عشق یعنی گِل را.. گُل بکنی عشق یعنی مشکلی حل بکنی عشق، یعنی صدای هر طپش نبض دیدارت را، تو مشکل بکنی عشق، یعنی محبت
اولین بیتی که سرودم وتوسط دوست هنرمندی خوانش شد😊🥰🙃 به آغوشش شدم مست وهویداشد درون من به بزم دلکشش باید، کنم رقص و سماعی من