شعرهای من
شعرهای من

عشق یعنی..‌

عشق یعنی با وجود ناز و نعمت، دل بریدن دست از غرور شستن و اندکی ایثار نمودن عشق یعنی سکوت، یعنی صداقت با وجود اینهمه

ادامه مطلب »
شعرهای من

تونیستی تا ببینی..

تو نیستی تا ببینی در خم گناه بیشه در محنتِ سیاه روز کبوتری در خانه مرد پی یک تلنگر باد، پی مست بودن درخانه ای

ادامه مطلب »
شعرهای من

سکوت از قلبی گذشت

سکوت از قلبی گذشت خانه ی دل، ویران بشد مرگ با مرگی  جان گرفت فرید، که نغمه ی روحش ببود در قلبش بمرد فرید را،

ادامه مطلب »
شعرهای من

صدا.‌

صدا، رنگین کمان موج صدایت، آرزو نگاه، آرام جان حرم نگاهت، کو به کو دل، آفتابِ جان ره به دلت، هست آرزو #نداشعر ادامه نویسی

ادامه مطلب »
شعرهای من

مان آسمان پیدایم کن..

میان آسمان پیدایم کن شدم ستاره ای با اختران شدم سیاره‌ای در کهکشان شدم مناره ای در آسمان شدم بال‌هایی در پرندگان. صدایم که میزنی

ادامه مطلب »
شعرهای من

چون توحاضر میشوی

چون تو حاضر میشوی او درخودش گم می‌شود اندکی خود دار باش عالم هویدا می‌شود #نداشعر ادامه نویسی از متن زیبای #سعدی

ادامه مطلب »
شعرهای من

من وحسرت من وآه…

من وحسرت، من وآه، آرزوهایی تباه می‌نویسد به قلم درد هرز هر گناه بوی نارنج، به هر نگاه میکند مستت، به افیونِ گناه غرق هر

ادامه مطلب »
شعرهای من

چه قیامتست جانا…

چه قیامت است جانا ؟ قد سرو و ماه رویت تو به عاشقان عیان نمودی دل من مثال خون شد که دلت را دور نمودی

ادامه مطلب »