این متن درحال بروز شدنست کلمات: عادت. صورت. صنم.صبر. نابود.قالب.کران.دریا.شهر. فیلسوف. نخست.شروع.شکیبا.جستن.رها.مهد تمدن. سلیس.رفتار. کاشتن. قلب. اگرها.تگرگ.میش.صلیب. ابر. مانا. جهد.جهل.آگاه.زیور. ماندگاری.هل هدایت. نسیم.صبوری. دلرحم.خلق. نور.جوشن.درمانده.حاتم.صائب.
ستون نویسی سه شنبه ها؛ مهتاب در میان کتابهای خود میکاوید تا متن مناسبی برای سخنرانی فردایش مهیا کند. در خلال متن
مطالب نوشته شده در پارت دوم شرکت در کلاس وبلاگ نویسی یکی از بهترین تجربه های زندگی من بود. من تابحال سایتی نداشتم و برایم
چگونه ایده برداری کردم؟ در وبینار اهل نوشتن، استاد درباره ی یک مطلب داشتند صحبت کردند. ذهن من، چون همیشه درحال یافتن ایده وجرقه ای
✍ چهره اش شباهت به میوه لهیده ای داشت که دردستان کودک دوساله ای درحال فشرده شدن بود و آب آن از لابلای انگشت کودک
قسمت دوم: آن روز درد را در درونم مالک بودم.. بیشتر حضور داشتم وتمام سعی من این بود که بتوانم بهترین بهره را از کتاب
اندکی آهسته پلک بزن ؛ کم.. کَمَکی قدم بزن بُگذار مژگانت، این تاک های رَوَنده مرا در قلبت به اسیری برند زنجیر بزن بر بدنم،
حرفها وشکایت های یک عروسک از دست کودک؛ گاهی مرا با خود به مهمانی میبرد گاهی مرا در دل تاریکی شب، در مکانی ترسناک و
مگه تو مثل من عاشقی؟ چرا موهاتو افشون میکنی؟ ستاره ها رو حیرون میکنی؟ چرا چشاتو هی ریز میکنی..؟ هیچ میدونی با لبات، دنیا